به صفحه ی گوشی با هیجانی، از نظر خودم زیاد از حد، خیره شدم. 
تا به امروز تجربه ی ساخت وبلاگ را نداشتم و برایم تازگی دارد. همیشه شروع برایم بسیار اهمیت دار بوده. نه به اندازه ی پایان، نه. ولی پایان، پایان است. دور از دسترس ولی شروع در مقابلم ایستاده و صبورانه متنظر است؛ منتظر خلق شدن. همیشه از خلقش میترسیدم. تصور میکردم هیچ گاه رضایتم را جلب نخواهد کرد و از شکست میترسیدم.
اما اکنون که با دستان خود دکمه ها را میفشارم و کلمات را ردیف میکنم و جمله ها را میسازم، میبینم که بیهوده میترسیدم.
فیلم و کتاب برنامه ی هر روزه ی من است. امیدوارم این بخش بزرگ از زندگیم را بتوانم در جایی ثبت کنم و حتی به اشتراک بگذارم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها